سلام
از همهي دنيا هر دنيا به منايي مبهم وسعت پيدا ميكند.
توي اين دنياي فاني كه هزاران بار بيشتر از آن دنياي باقي دوسش دارم. تنها هرف من بغضِ در اعماق سكوتم است كه حتي آينهاي نيز آن را نميشنود. ديگر اشك هم با من قهر كرد و ديگر چارهاي جز تسليم ندارم.
دنياي من نيز اين گونست با اشكهايي پي در پي كه ديدني نيست ادامه مييابد.
اما اين را ميدانم كه در دنياي من دنيايي ديگر نيز وجود دارد كه هستي بخش اين دنياي من است.
يا علي.